زندگی زیبا...

زندگی زیبا...

وبلاگ شخصی مهدی چابک
زندگی زیبا...

زندگی زیبا...

وبلاگ شخصی مهدی چابک

وجدان کاری



2روز دراین هفته با مهندس عزیزی سرکار نقشه برداری دانشکده علوم پزشکی ساری رفتم،
واقعاً از توانایی ایشون در نقشه برداری لذت زیادی بردم؛
دقت و نظم در کارهاشون خیلی واسم جالب بود و اصلاً هیچ کاری رو سهل نمیگیره و به قول ما امروزی ها اهل سمبل کاری نیستن.
سختکوش بودن ایشون و دل به کار دادنشون خیلی منُ حیرت زده کرد...با تمام جدیت و پشتکار مثل یک جوون بیست ساله فعالیت نشون میدن و دقت به کارشون فوق العده هست.
رابطه خیلی خوبی با من که ازشون 20سالی کوچیک ترم داره که اصلاً احساس نمیکردم که از من بزرگترن.


منظور از همه ی این حرفام اینه که یک فرد مهم نیست که در چه قسمتی به فعالیت می پردازه، مهم اینه که به اون کار علاقه داشته باشه...و بدونه داره چیکار میکنه...به کار اهمیت بده...دیسیپلین کاری آیتم مهم موفقیت تو کارهاس.


خیلی چیزها رو طی این 2روز یاد گرفتم و فهمیدم برای رسید موفقیت نباید عجله کرد نباید طمع داشت ...

شاید بشه و حتماً میشه که با عددسازی و سمبل کاری سریع تر و راحت تر به هدفت برسی بطوری که هیچ کس نفهمه...ولی

خودت میدونی چیکار کردی...به کارهات فکر کن...ببین آرامش رو در درونت حس میکنی یا نه؟!


پ ن:

ترم قبلی از نظر درسی زیاد خوب نبودم ولی بهترین نتیجه تحصیلی دانشگاهیم رو در یِ ترم گرفتمُ معدلم خیلی خوب شد
زمان انتخاب واحد این ترم 24 واحد برداشتم تا بتونم برای ترم بعد به غیر از درسم برای کنکور ارشد بخونم و هم سرکار برم...
ولی واقعاً قبل اینکه کلاس ها شروع بشه باور داشتم که می تونم ولی همون هفته اول با شروع شدن کلاس ها جا زدم!

اینقدر درس ها سنگین ه که مجبور شدم 2تا درس یعنی 4واحد از درسامُ حذف کنم.

دانشگاه روزبهان

 

نمیدونم منِ دانشجو تا چه حدی در به ارتقاء رسوندن سطح علمی کلاس و دانشگاه خودم نقش دارم

ولی میدونم در حال حاضر دانشگاه های ما به فضای علمی خیلی شبیه نیست!

 

فضایی که باید پرباشه از گفتگو و مشارکت در بحث ها توسط دانشجوها و همچنین ارائه اطلاعات بروز و کاربردی توسط اساتید و حتی خود دانشجویان و ...

دانشگاه مکانی مقدسه همانند دبستان و دبیرستان و ...

هرجا که سخن از آموزش میاد باید از معلمین گفت و معلم جایگاه بزرگی در اعتقادُ باور و دینمون داره.

متاسفانه اونقدر منِ دانشجو و همچنین استادها به دغدفه های اجتماعی و فرهنگی خودمون فکر می کنیم به وظایف و اهداف خودمون رو فراموش می کنیم.

وظیفه استاد اینه که کلاس رو به سمت دانش محور بودن بکشونه و از دانشجوها بخواد که سطح علمی خودشون رو به سطح علمی کلاس ارتقاء بدن نه اینکه به کم شدن جزوه و ... بسنده کنن

 

متاسفانه منِ دانشجو تنها زمانی به استادم مراجعه می کنم که ازاو نمره ای بخوام یا به فکر گذروندن اون درس باشم! ، هرچی به انتهای دوران تحصیلیم نزدیک تر شدم بیشتر حسرت گذشته و فرصت هایی که درکنار استادام داشتم رو میخورم..ولی هیچ وقت برای تلاش دیر نیست..

 

نمیشه به دانشجویان فعلی خرده و ایراد گرفت متاسفانه به مرور زمان تعارف و ارزش ها و اهداف از تحصیل و دانشگاه و ... تغییر کرده

ما دانشجوها خودبه خود به این شکل در نیومدیم بلکه این تیپ و این فرمی که داریم به ما تحمیل شده!

از محیط اجتماعی مون..از جامعه از اطرافیان از دانشجویان تنبل ترم های بالاتر

از فرهنگ مون...

از دینی که , وارونشُ رواج دادن!

...

 

ما دانشجو ها تا چند وقته دیگه خیرسرمون دارای تخصصی میشیم ، فارغ تحصیل دانشگاه

ولی اکثرمون فاقد از تخصص اجتماعی و اطلاعات بروز علمی که بتونیم در فعالیت های عملی ازون ها استفاده کنیم ، وارد اجتماعی میشیم که نه به ما و نه تنها به تخصص ما محتاج نیستن...!

چه بر سر ما خواهد آمد ...!

 


پ ن :

نمی دونم چی شده که انگشتام خیلی با این کیبورده حال میکنن! راستشُ بخوای اصلا از تایپ کردن زیاد با لپتابم بدم میاد!

حالا از فرصت استفاده میکنم بیشتر می نویسم..

کمی از سردرآوردن من به دانشگاه روزبهان ساری بنویسم :

من مقطع کاردانی رو در موسسه ساریان ساری سپری کردم که واقعاً نمیدونم چطور هنوز این موسسه سرپا هست!

برای کنکور کمی خوندم و ی دانشگاه خوب به نام آبادانی و توسعه روستاهای همدان قبول شدم که واقعاً از نظر علمی اون دانشگاه رو تحسین می کنم ، ولی به دلایل بسیاری میخواستم برگردم ساری

بعد ی ترم با ی نفر از دانشگاه روزبهان ساری جابجایی کردم.

حالا دلایل به ساریان نرفتنم خیلی معلومه برای جی!

دانشگاه روزبهان شاید با سایر موسسات آموزش عالی از نظر علمی تفاوت زیادی نداشته باشه ولی فکر کنم خدماتی که به دانشجوها ارائه میده کمی بهتر باشه مثلاً خود من وقتی دانشگاه هستم ی پام سالن مطالعه و ی پا دیگم دارم از وای فای دان استفاده می کنم ( مفید)

و البته کمی ترو تمیزتره ولی آموزش و تمامی مراحل ثبت نام و انتخاب واحد غیره ...مثل اکثردان ها مثل صف بعضی نونوایی ها میمونه!

البته نمیشه از ساختمون شیک روزبهان هم گذشت :


 


پ ن 2:

البته به تمامی دانشجویانی که تازه کنکور دادن و بدنبال یک دانشگاه خوب واسه ادامه تحصیلشون در مقاطع و رشته های مختلف و از جمله کاردانی به کارشناسی و یا ارشد هستن پیشنهاد میکنم بین موسسات غیرانتفاعی، روزبهان رو انتخاب کنن

چون از سایر موسسات از نظر علمی و همچنین امکانات و امور دانشجویی در سطح بالاتری قرار داره


اشتیاق در کار

 

 

 

پیروزی یعنی توانایی رفتن از یک شکست به شکست دیگر ، بدون از دست دادن اشتیاق .

 

 

شما بعد از بارها شکست توانستید به پیروزی دست یابید ، به شما تبریک می گویم ... منتظر شکست های بعدی باشید !... نااُمید نشوید ... هرگز ... بدانید که موفقیت های بعدی درانتظار شماست ...

 

 

 

پ ن :

کارکردن بدون اشتیاق خیلی خسته کنندهه ، نمیدونم چقدر برای آیندم کارفعلیم مفیده ... نمیدونم!

 

 

دوری

 

خیلی وقت بود نیومده بودم به وبم سر بزنم ، شایدم چن وقتی نتونم بیام اینا دلایل نوشتن این پست هس.

 

این ترم با اینکه شب امتحانی تمام درس هارو ترکوندم ولی با کم لطفی 2تا استاد معدلم تا مرز الف به پایینتر موند

2تا درسیُ که فکر می کردم الف میشم نمره پاسی گرفتم!

 

امروز قرار بود بریم جنگل ، ولی با کاری که واسه من پیش اومد من نمیتونم برم ، امیدوارم به خانوادم خوش بگذره

منم احتمال داره اگه امروز رفتنی بشم به شهر کلاردشت واسه کار نقشه برداری تا آخر تابستون اونجا موندگار بشم ، هیچی در مورد این پروژه و کارش نمی دونم ، ولی تا فردا معلوم میشه ، کلاردشت که در جاده کندوان هس تا ساری فکر کنم 3-4 ساعتی راه باشه برای همین فکر رفت و برگشت نباید به ذهنم خطور کنه.

 

 

 

پ ن :

ی جمله ای از کندی خوندم خوشم اومد امیدوارم شمام خشتون بیاد

John F. Kennedy said :

the courage of life is a magnificent mixture triumph

and tragedy.

A man does what he must, in spite of personal consequences

in spite of obstacles and dangers and pressures

And that is the basis of all morality.

شجاعت در زندگی در واقع یک آمیزه باشکوهی از پیروزی

و شکست است

یک انسان انجام می دهد هرچه که او می بایست انجامش بدهد ، علی رغم عقیده های شخصی...

باوجود موانع و خطرات و فشارها

وآن اساس همه ی سیرت هاست

 

 

*      خودم ترجمه کردم ، نمیدونم تا چه حدی منظور منتقل شده ، امیدوارم درست ترجمه کرده باشم

فعلاً دیگه چیزی یادم نمیاد



درهای بسته و باز

 


 

خودمُ تو اتاقم حبس کردم...

چندین روز...

ساعتها...

+ زندانی که درِآن باز است!

 

 

^  من خیلی وقته وارد زندانی شدم که درش و پیدا نمیکنم شاید هم بخاطر فراموش کردن خیلی چیزاستُ سکوت مسخرم!

آخه یکی نیس بگه تو با خودت سرِ جنگ داری یا با اطرافیانت یا با خدات!

 

 

*     وقتی در شادی بسته می شود ، در دیگری باز می گردد؛

    ولی به طور معمول آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم که در باز شده را نمی بینیم.

 

امام جواد(علیهالسلام) مىفرماید:
لَوْ کانَتِ السَّماواتُ وَالاَْرْضُ رَتْقاً عَبْد ثُمَّ اتَّقى اللهَ تَعالَى جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْها مَخرَجاً.
اگر درهاى آسمان و زمین به روى کسى بسته شود و او پرهیزگارى پیشه کند؛ خداوند گشایشى در کار او مىدهد.

 



پیوست :

گاهی خدا آنقدر صدایت را دوست دارد که سکوت می کند تا بارها بگویی:

"خــــــــــــــــدای من "

.

 خدایِ من

 

جابجایی

 

 

 


 

 

*     بعد از 5ماه زندگی دانشجویی در شهر همدان و در دانشگاه آبادانی ، بالاخره برگشتم ب زادگاه خودم ساری

 

یعنی برای همیشه ؛


 

با تمام خوبی ها و خوشی هایی که در شهر غریب بود ولی سختی دوری از خانواده و تلف شدن زمان بسیار احساس میشد.


 

ک جابجایی بهترین راه بود برای برگشت


 

شهر همدان شهر بسیار عالی برای زندگی ه ، شاید به راحتی بتونم بگم بهترین شهر برای سکونت در ایران هس



البته نه که مشکلاتی در این شهر نباشه ولی کمبود کار در این شهر بیداد میکنه


 


 

از این موسس ه بسیار راضی بودم چون دارای کادری بسیار قوی هست از مدیریت تا استادان


 

استادان بسیار خوبی در موسسه آبادانی و توسعه روستاها هست ک نام میبرم :


 

آقای دکتر رضایی ، آقای مهندس عباسی ، خانم تاپاک ، خانم سیدی ، مهندس حیدری

 



ک از همین جا ازاین استادان بدلیل زحمات بی دریغی که برای دانشجویان میکشن تشکر و قدردانی میکنم


 

 

امیدوارم بتونم به اهدافم در دانشگاه روزبهان ساری برسم




روز های برفی

   برف ندیده بودن هم جالب ه در نوع خودش ک من جزء همون آدمام

 

    برف قشنگی همین الآن داره میباره 

من 2 کافی نت

بارش برف روبرویم

زیباست ، واقعاً زیباست ، جای برف ندیده های دیگر هم خالی

     

   پ ن :

         

               در دلم بارانی ست از دلتنگی و تنهایی ؛

                                   

                                          دلم هوای با تو بودن کرده

       

یادم آید روز باران


بارون خیلی زیبایی ۲روز ه شهرمون و فرا گرفته ؛



ساری زیبا تر از همیش ه هس ؛



از وقتی من مهمان ساری شدم ، زیبا تر هم شده ، همه هم قشنگ تر شدن ، شاید برای من ، و شایدم ... !




راستی شنیدم همدان برف اومده ، به شنیده ها نمیشه اعتماد کرد > باید دید ،




چن وقتیه به چشمام هم اعتماد ندارم ،

اتفاقات دور و برم فوق العاده س > این من م و خوشبختی هم دور و برم ..... وای ی ی ی ی ی یییییییی




اپیکتوس :


اگر می خواهی خوب باشی باید ایمان داشته باشی که بد هستی