زندگی زیبا...

زندگی زیبا...

وبلاگ شخصی مهدی چابک
زندگی زیبا...

زندگی زیبا...

وبلاگ شخصی مهدی چابک

باغ الفبا



تقویم هم بنظر چیز خوبیه! گاهی آدم به گذر سریع زمان پی می بره ،

خیلی به آخر سال فاصله نداریم ... جوجه های پاییزمونُ هم شمردیم ... واسه من اونقدی نبود دلمُ خوش کنه ، چنگی به دلم نزد خیلی از خودم ناامید شدم ... مخصوصاً اینکه کنکوری تو راهه که هنو گند نزده بوی خرابیش میاد ... واقعیتش نخوندم ولی اگه بخوام بهونه تراشی کنم چرا ... دلیل زیاده آره کارُ خستگیُ مشغله های ذهنی و ...



5روز مرخصی واسم ی دنیا انرژی آورد نمیدونم کی میگه زمان وقتی دیر میگذره یعنی بد گذشته هرکی گفته یا عقلش قد نمیداده یا تجربه ی استفاده بهینه از زمانُ نداشته ... واسه من که خیلی توپ بوده همراه با خوش گذرونی و در کنار خانواده بودن.

 

ی نمایی از شهر آبسرد:

 

اون سمتِ چپیِ منم ها

 

 

برای نوشتن ، برای انتخاب واژه ، برای جور کردن ی پست ، برای مطلبی که پر از خاطره باشه که ارزش موندگاریش برای خودم لااقل زیاد باشه! باید گاهی اونقدر به زندگیت فکر کنی که خودتِ مجاب کنی که بنویسی ، که اگر ننویسی سرت کلاه رفته!

برای رها شدن از بعضی فکرا خیالا رجوع میکنم به شعرا به آهنگا تا دق کنج دیوار! ...

 


پ ن:


این تکست شاید به چشتون آشتا بیاد ... واسم ی تیکش جالب اومد و نوای زیباش جذبم کرد:

مثل پروانه زدم پر میون باغ الفبا ... یک به یک دوره کردم از الف تا همزهُ یا

بین حرف های صدا دار داد زد آی کلاه دار ... منو بردار با یِ  ر  ... بنویس دوباره از یار


ای یار ای یار ***  ای یار ای یار


اما من یاری نداشتم ، با کسی کاری نداشتم


یارُ با سه حروفش ، ی گوشه ای کنار گذاشتم.

یارُ با سه حروفش ، ی گوشه ای کنار گذاشتم.