زندگی زیبا...

زندگی زیبا...

وبلاگ شخصی مهدی چابک
زندگی زیبا...

زندگی زیبا...

وبلاگ شخصی مهدی چابک

قوانین زندگی 3







اگر می دانستید که افکارتان چقدر قدرتمندند،


حتی برای یک لحظه دیگر هم 


منفی فکر نمی کردید





 

ادامه مطلب ...

وقتی ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد...


ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. ﺯﻥ ﺑﯽ‌ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ د‌ﺍد‌ﻥ ﮐﺮد‌. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮد‌ﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻌﺬﺭﺕ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮد‌ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺎد‌ﻣﺎﺯﻝ! ﻣﻦ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻫﺴﺘﻢ.» ﺯﻥ ﮐﻪ خجالت کشید‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺧﻮد‌ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻭد‌ﺗﺮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮد‌ﯾﺪ؟» ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ د‌ﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: «ﺷﻤﺎ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺧﻮد‌ﺗﺎﻥ ﺑﻮد‌ﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺠﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍد‌ﯾﺪ

*


ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. ﺯﻥ ﺑﯽ‌ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮد‌ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ د‌ﺍد‌ﻥ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ گذاشت بالاتر!

ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. ﺯﻥ ﺑﯽ‌ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ د‌ﺍد‌ﻥ ﮐﺮد‌. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮد‌ﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻌﺬﺭﺕ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮد‌ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺎد‌ﻣﺎﺯﻝ! ﻣﻦ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻫﺴﺘﻢ.» ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: «من هم صد‌‌‌‌‌‌راعظم آلمان هستم

*


ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. ﺯﻥ ﺑﯽ‌ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ د‌ﺍد‌ﻥ ﮐﺮد‌. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮد‌ﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻌﺬﺭﺕ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮد‌ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺎد‌ﻣﺎﺯﻝ! ﻣﻦ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻫﺴﺘﻢ.» ﺯﻥ ﮐﻪ خجالت کشید‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌ ﮔﻔﺖ: «اوا خاک عالم! حالا لباس چی بپوشم؟

*


ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌ و ناآگاهانه خوشش آمد‌‌‌‌‌‌.

*


ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌، د‌‌‌‌‌‌اور خطای د‌‌‌‌‌‌و ضرب گرفت.

*


ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. ﺯﻥ ﺑﯽ‌ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ د‌ﺍد‌ﻥ ﮐﺮد‌. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮد‌ﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻌﺬﺭﺕ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮد‌ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺎد‌ﻣﺎﺯﻝ! ﻣﻦ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻫﺴﺘﻢﺯﻥ ﮐﻪ خجالت کشید‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺧﻮد‌ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻭد‌ﺗﺮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮد‌ﯾﺪ؟» ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ د‌ﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: «آخه د‌‌‌‌‌‌اشتم تنه می‌زد‌‌‌‌‌‌م وقت نکرد‌‌‌‌‌‌م


*

ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. ﺯﻥ ﺑﯽ‌ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ د‌ﺍد‌ﻥ ﮐﺮد‌. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮد‌ﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻌﺬﺭﺕ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮد‌ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺎد‌ﻣﺎﺯﻝ! ﻣﻦ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻫﺴﺘﻢﺯﻥ ﮐﻪ خجالت کشید‌‌‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌‌‌ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺧﻮد‌ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻭد‌ﺗﺮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮد‌ﯾﺪ؟» ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ د‌ﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: «ﺷﻤﺎ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺧﻮد‌ﺗﺎﻥ ﺑﻮد‌ﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺠﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍد‌ﯾﺪ.» زن گفت: «ولی اد‌‌‌‌‌‌بیات شما به تولستوی نمی‌خورد‌‌‌‌‌‌. مطمئنید‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌کتر شریعتی نیستید‌‌‌‌‌‌؟»


*

ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. ﺯﻥ ﺑﯽ‌ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ د‌ﺍد‌ﻥ ﮐﺮد‌. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮد‌ﺍﺷﺖ ﻭ سرش کمی هوا خورد‌‌‌‌‌‌.



*

ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. ﺯﻥ ﺑﯽ‌ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ د‌ﺍد‌ﻥ ﮐﺮد‌. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ آن‌ها به خوبی و خوشی با هم زند‌‌‌‌‌‌گی کرد‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌ و صاحب چند‌‌‌‌‌‌ین فرزند‌‌‌‌‌‌ شد‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌.



*

ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. زن برگشت تنه را زد‌‌‌‌‌‌.


*

ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯد‌. زن جاخالی د‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌، تولستوی رفت توی د‌‌‌‌‌‌یوار!

 



 طنز - محمدرضا نصیری

رفتارهایمان

تنها یک نکته را برای رفتارهایمان مورد توجه قرار دهیم


اگر بخواهم تنها یک نکته را برای رفتارهایمان مورد توجه قرار دهم، خواهم گفت: خوب است کمتر حرف بزنیم و کمتر قضاوت کنیم.

به نظر می رسد میانگین ایرانی ها تقریبا در مورد همه چیز و همه کس اظهارنظر می کنند؛ بعضا با قاطعیت.

- عبارات «من نمی دانم»، «من اطلاع ندارم»، «من به اندازه کافی اطلاع ندارم»، «من مطمئن نیستم»، «من باید سوال کنم»، «من باید فکر کنم»، «من شک دارم»، «من در این باره مطالعه نکرده ام»، «من این شخص را فقط یک بار دیده ام و نمی توانم در مورد او قضاوت کنم»، «من در مورد این فرد اطلاعات کافی ندارم»، «اجازه دهید من در این رابطه سکوت کنم»، «فردا پس از مطمئن شدن به شما خبر می دهم»، «هنوز این مساله برای من پخته و سنجیده نیست»

و مشابه این عبارات در ادبیات عمومی ما، بسیار ضعیف است.

تصور کنید اگر بسیاری از ما این گونه با هم تعامل کنیم، چقدر کار قوه قضائیه کم می شود. چقدر زندگی ما اخلاقی تر می شود و از منظر توسعه یافتگی چقدر جامعه تخصصی تر می شود.

در چنین شرایطی، خبرنگار تلویزیون در مورد برنامه هسته ای، نظر راننده تاکسی را نخواهد پرسید. اقتصاد دانی که یک مقاله پزشکی را خوانده، خود درمانی نخواهد کرد و شیمیدانی که هر روز روزنامه ها را می خواند در مورد آینده اقتصاد ایران و وضعیت سیاسی چین اظهار نظر نخواهد کرد؛ چه سکوتی برقرار می شود! و همه به خود و مثبت و منفی برنامه های خود می پردازند و کمتر سراغ سر در آوردن از کارهای دیگران می روند؛ غیبت کم می شود و تهمت و توهین به حداقل می رسد.


حضرت علی (ع) می فرمایند: مومن کسی است که با مردم تعامل کند تا دانا شود، سکوت کند تا سالم بماند و بپرسد تا بفهمد.


یک دلیل این که تولید ناخالص داخلی آلمان بیش از دو برابر جمع تولید ناخالص داخلی ۵۵ کشور مسلمان است، این به خاطر تمرکز مردم به کار و فعالیت و کوشش های فردی است.


اتفاقا چون بسیاری از ما برای خود کم وقت می گذاریم و خود را کشف نمی کنیم، به بیرون از خودمان و توجه دیگران نیازمند می شویم. به همین دلیل، نمایش دادن در میان ما بسیار جاری و قدرتمند است، چون در مورد خود نمی توانیم پنجاه صفحه بنویسیم، از انتقاد حتی انتقادی ملایم، خشمگین می شویم، چون احساسی بار می آییم و بنابر این ضعیف هستیم، اعتماد به نفسمان کم است.

عموما ظاهر خود را می آراییم و در مخزن باطن ما، سه قفله باقی می ماند. افراد ضعیف جامعه ضعیف را به ارمغان می آورد.
در برابر کم حرف زدن و کم قضاوت کردن، فکر و دقت قرار می گیرد.

ارزش هر انسان مساوی با مقدار زمانی است که برای فکر، کشف خود و خلاقیت اختصاص می دهد.

سکوت فراوان بهترین فرآورده کم قضاوت کردن است. در این مسیر، محتاج کتاب خواندن، گفت و گو و مناظره هستیم. با آگاهی و دانش می توان انسان بهتری بود و به همین دلیل، نیازمند آموزش هستیم.

به امید روزی که تلویزیون کشور برای ارائه دیدگاه در ۲۵ موضوع مختلف از یک نفر استفاده نکند. و به امید روز های بهتر و بهتر


مطلبی از دکتر محمود سریع القلم

قوانین زندگی 2




آدمها را از روی ظاهرشان قضاوت نکنید...!




همیشه بیش از آنچه که لازم است مهربانی کنید چون دریافت کننده اش،
بیش از آنچه که تصورش را کنید به آن محتاج است.

 
ادامه مطلب ...