ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مهدی قطعاً تموم میشه
یادت نیست 2 ماه از سال 89 رفت ؛
بعدش یک روزی گفتی : امسال بهترین سال تمام زندگیم خواهد بود .
مهدی هنوز هم امسال ، 89 هست .
4 ماه کار فوق العاده سخت ، که حتی فکر کنم در تمام طول عمر 20 ساله ام اینقدر سختی نکشیدم . !
این روز ها هم داره میگذره
· * نتیجه نهایی کنکور اومد ؛
من همدان قبول شدم ،
دانشگاه آبادانی و توسعه روستاها
در رشته مهندسی تکنولوژی نقشه برداری
* این روزهام شده :
سرکوفت شنیدن از همه :
پدر و مادر : برای اینکه چرا شهر دور انتخاب کردی ؟!ً (با اینکه هزار دلیل دارم ولی فرصت جواب دادن ندارم و نمیدن)
برادر : چرا اخلاقت اینطور شده ؟!
دوستان : چرا چند وقتیه پیدات نیس ؟! ( خوبه که دارم کار خودشون و انجام میدم ! )
· * وقتی هم پام و از خونه بیرون میزارم ، انگار احساس میکنم همه میخوان به من گیر بدن !ً
خدایای خودت میدونی که هنوز توی کما هستم ، اصلاً وقت فکر کردن در مورد هیچ چیز به جز کارم رو ندارم ، ولی هر کسی یه جوری به من گیر میده ، اصلاً تو این همه مدت هنور 10 مین هم در مورد جایی که باید تا 1 ماه دیگه – 2سال و اونجا باشم فکر نکردم
خدایا ، همیشه یاورم ، کمکم کن