زندگی زیبا...

زندگی زیبا...

وبلاگ شخصی مهدی چابک
زندگی زیبا...

زندگی زیبا...

وبلاگ شخصی مهدی چابک

بدون شرح !



سال 1393 انشاالله که سال خوبی باشه









پ ن :
smile смайлики смайлы
« با انصراف از گرفتن یارانه ها عزم ملی کنید برای تحقق جهاد اقتصادی »
 


بیماری دلمردگی



هر بار برای نوشتن مطلبی خودم رو به هر دری میزنم که ننویسم!

ولی وقتی جمله ی اول آغاز میشه میبینم دنیای درونم چقدر حرف نگفته داره ، چقدر تنهاست ... دلم برای خودم آه میکشهُ می سوزه.

قیاس سوزش دلم با سوزش سرمای شمال قیاس اقیانوسُ برکه می مونه.

روزهای سردیه عاطفه ، محبت ، دوستی ... همه و همه کم کم جاشونُ به دنیای دیدنی ها دنیایی که پول تعیین میکنه کی در چه مرتبه ای قرار بگیره و روابط ها بر پایه ی جایگاه هاست آن وقتی که شعار پروازها و پریدن ها دوست داشتن ها و عشق نقض میشه و عشق در بیماری دلمردگی های انسان ها بی تحرکُ بی جان در درون انسان ها دفن میشه ، هدف آدمیت این نبود ، ولی تبدیل شد به خاموشی دل و چشم بستن به حقایق برای رسیدن به هوس های درون.

 

 

برای نوشتن هام تمام تلاشمُ می کردم ساده_روانُ_بدون هیچ گنگی باشه ولی گاهی نمی شد چون شرایط جوی دلم مه گرفتست!

 

 

چند روزیه اومدم مرخصی ، با اینکه خسته شدم از تو اتاق بودنم! ولی حوصله بیرون رفتنم ندارم ... با هیچکس.

 


آبسرد - میدان الغدیر - بالای پارک شهرداری آبسرد

دستگاه RTK



 

اینم دوربین Leica TC407

که دیگه جزو توتال استیشن های بسیار قدیمی محسوب میشه و 3پایه برند SOKKIA هست




 پ ن :

مثل همیشه ، شروع نوشتنم سختُ ، پایانش سخت تر ...
و درآخرش حرفم بی نتیجه می ماند ...
و حرفِ آخرم تلخ.
و همه ی این ها را با بغض فرو می خورم.


باغ الفبا



تقویم هم بنظر چیز خوبیه! گاهی آدم به گذر سریع زمان پی می بره ،

خیلی به آخر سال فاصله نداریم ... جوجه های پاییزمونُ هم شمردیم ... واسه من اونقدی نبود دلمُ خوش کنه ، چنگی به دلم نزد خیلی از خودم ناامید شدم ... مخصوصاً اینکه کنکوری تو راهه که هنو گند نزده بوی خرابیش میاد ... واقعیتش نخوندم ولی اگه بخوام بهونه تراشی کنم چرا ... دلیل زیاده آره کارُ خستگیُ مشغله های ذهنی و ...



5روز مرخصی واسم ی دنیا انرژی آورد نمیدونم کی میگه زمان وقتی دیر میگذره یعنی بد گذشته هرکی گفته یا عقلش قد نمیداده یا تجربه ی استفاده بهینه از زمانُ نداشته ... واسه من که خیلی توپ بوده همراه با خوش گذرونی و در کنار خانواده بودن.

 

ی نمایی از شهر آبسرد:

 

اون سمتِ چپیِ منم ها

 

 

برای نوشتن ، برای انتخاب واژه ، برای جور کردن ی پست ، برای مطلبی که پر از خاطره باشه که ارزش موندگاریش برای خودم لااقل زیاد باشه! باید گاهی اونقدر به زندگیت فکر کنی که خودتِ مجاب کنی که بنویسی ، که اگر ننویسی سرت کلاه رفته!

برای رها شدن از بعضی فکرا خیالا رجوع میکنم به شعرا به آهنگا تا دق کنج دیوار! ...

 


پ ن:


این تکست شاید به چشتون آشتا بیاد ... واسم ی تیکش جالب اومد و نوای زیباش جذبم کرد:

مثل پروانه زدم پر میون باغ الفبا ... یک به یک دوره کردم از الف تا همزهُ یا

بین حرف های صدا دار داد زد آی کلاه دار ... منو بردار با یِ  ر  ... بنویس دوباره از یار


ای یار ای یار ***  ای یار ای یار


اما من یاری نداشتم ، با کسی کاری نداشتم


یارُ با سه حروفش ، ی گوشه ای کنار گذاشتم.

یارُ با سه حروفش ، ی گوشه ای کنار گذاشتم.


 

دماوند


سلام.


امروز بعد 17 روز بخاطر ی کاری که داشتم اومدم ساری البته تا ی ساعت دیگه بلیط اتوبوس دارم باید برگردم.


دماوند خیلی خیلی سرده ... اصن باید بگم سرررررررررررررررررررررررده



2تا عکس از ویلایی که توش مستقریم گرفتم برای زمان قبل و بعد برف

تفاوت زمانی این دو عکس  اول تنها 14 ساعت هست! که باعث شده نمای پاییزه ی باغ ویلا به شکل نمای زمستونه در بیاد.


( دماوند ) 30آبان 1392 :





( دماوند ) 1آذر 1392:


اینجا از نظر مسافت 2 کیلومتر بالاتر از شهر دماونده و از نظر ارتفاعی هم بالاتر و هم سردتره ، از اتفاقات جالب اینه که وقتی هوا سرد میشه امکان داره دماوند برف بیاد ولی چند کیلومتر پایین تر یعنی شهر گیلاوند خبری از برفُ بوران نباشه


( دماوند )  13آذر 1392:



تا اینجا که کار ما زیاد مرتبط با فعالیت های نقشه برداری نیست ولی در آینده حتماً به کار نقشه برداری زمینی با توتال و یا جی پی اس های ایستگاهی نیاز هست،


زندگی در دماوند اونم تو زمستون در این سرما خیلی هیجان انگیزه !!!  امیدوارم زنده بمونم تو سرمای زمستون





کار در شهر آبسرد دماوند.

 

 

بعد از زندگیم در همدان در سال 89 هر سال و هر ماه زندگیم دچار تغییراتی میشد و این نوع زندگی رو دوست داشتم ، همیشه علاقه دارم در محیطی جدید باشم و تغییراتی رو تو زندگیم انجام بدم .

این تغییراتُ زمانی که تو ساری هم بودم همیشه تو زندگیم انجام میدادم.

تابستون سال 90 شهر کلاردشت در شهرستان چالوس یک زمان شیرین رو تو ذهنم ایجاد کرد و همیشه دوست داشتم به یک شهر زیبا و دلنواز برم که همینطورم شد ... مسافرتام ادامه داشت ... تهران ، گنبد

حتی ساوه که امسال از فروردین تا مرداد زندگیم با کار در اونجا شکل تازه ای به خودش گرفت و سابقه کار خوبی برام محسوب شده

سفرم به مشهد یکی از تلخ ترین سفرهام بود ، چون حتی 1% فکر هم نمی کردم در کنکور ارشد دانشگاه فردوسی قبول نشم ولی این اتفاق رخ داد !

ی اعتراف باید بکنم که هدفم از سفر به کیش تنها یک سفر تفریحی بود و هم اینکه تجربه بسیار خوبی بود که برام ی دنیا ارزش داشت.

 

من از اونجایی که 1ساعت دیگه مسافر دماوندم باید بسیار سریع آماده بشم ، 

خداروشکر میکنم که کارم تو شهر دماوند اکی شده واقعاً خوشحالم.

 

زندگی در دماوند حتماً باید خیلی متفاوت باشه از سایر جاها .  


 

امروز 28 آبان 1392 ساعت 15 ... سفرم به دماوند ... سفر کاری شهر آبسرد ... خدا به همراهم!

 

قوانین زندگی 4












به فرزندانتان فقط شمردن یاد ندهید.
به آنها یاد بدهیدچه چیزهایی ارزش شمردن دارند:
  1. مهربانی
  2. ایمان
  3. قدردانی
  4. شجاعت
  5. تلاش
  6. صداقت
  7. ادب
  8. سخاوت
  9. بخشش




ذهن همچو باغ است و فکر همچو بذر

می توان گل رویاند یا هرزه علف ...

 
ادامه مطلب ...

کیش


دیروز صبح از سفر کاری-تفریحی کیش برگشتم ، شرایط کیش اگه بخوام خلاصه بگم شگفت انگیزه!


منطقه آزاد کیش شهر فرصت هاست ، شهری که شاید به زودی یکی از قطب های تفریحی – تجاری منطقه به حساب بیاد و البته این رو هم یادآور بشم که از نظر تفریحی در ایران تک هست و طبق روزنامه اقتصاد کیش که مطالعه می کردم سالانه بیش از 23هزار پرواز در فرودگاهش انجام میشه و حدود یک میلیون مسافر سالانه از این جزیره و شهر توریستی دیدن میکنن.


برای اولین تجربم طبیعی بود که خیلی نتونم خوب از سفرم استفاده کنم ، ولی تجربه ای گرانبها تو زندکیم بوده که همین سفر چند روزه تاثیر مهشری تو زندگیم گذاشته و دیدم به خیلی مسائل جامع تر شده.

از همون لحظه اول که پام رو وارد کیش گذاشتم شرایط خیلی متفاوت از سایر نقاط کشور بود،

اینکه شهری که به نام یکی از سیاحتی ترین و توریستی  ترین شهرهای ایران شناخته میشه در جنوب ایران در گرم ترین نقاط کشور واقع هست ، جایی که پاییزش هماننده تابستون ساری خودمونه! و هم اینکه این شهر منطقه آزاده و جای خوبی برای تجارت و سرمایه گذاری و تفریح هست.


در نگاه اول پس از ورود به کیش دیده میشه که تویوتا کمری تاکسی کیش هست. -و وقتی وارد شهر شدم دیگه اونقدر ماشین های بروز و مدل بالای خارجی دیده میشه که دیگه به مروز عادی میشه! ولی هنوز اونقدر آیتم های هیجان و شگفت انگیز زیاده که این باعث جذابیت کیش برای ما ایرانی ها حتی اندک توریست ها شده.

جنگ های مهشر و فوق العاده ی شاد و سرگرم کننده ،کنسرت ها ، مجتمع های تجاری بسیار شکیل . تورهای داخلی جزیره و ... همه و همه هر کدوم جذابیت های خاص خودش رو داره.


فضای رقابتی ایجاد شده در هتل ها ، مجتمع های تجاری و تفریحی در جُنگ های شادی و تورهای کیش و ... باعث شده روز به روز این شهر پیشرفت کنه و ایرانگرد و توریست بیشتری رو جذب کنه.

من دیشب در جنگ شبانه نهنگ سفید شرکت کردم که اتفاقاً بالای سن رفتم و البته برنده هم شدم... من به جرات میتونم بگم این 2ساعتُ نیمه این جُنگ از شادترین شب های زندگیم بود و واقعاً خوش گذشت.

 

خیلی دوس داشتم بیشتر از این ها بنویسم از سفرم و شوق این همه دیدنی ها و تفاوت ها ، ولی دلم به همین چند سطر رضایت داد.

به اهدافی که میخواستم کامل نرسیدم ولی در کل از سفرم راضیم.

شاید فکر کنید خیلی سفرم پرهزینه بوده نخیر ، ی سفر کیش ی نفره تنها برای من که از شمال رفتم به جنوب با اقامت و ... 700 هم هزینه نداشت. ولی واقعاً هزینه اقامت در کیش بسیار بسیار بالاست.

 

 

 

پ . ن :

اصلا بدجور خدا به بعضی ها اعتماد به سقف داده ، این جمله رو نمیگفتم تا صبح خوابم نمی برد! گاهی وقتا از اینکه اعتماد به نفسم پایینه خوشحال میشم چون باعث میشه در مورد خودم چیزی نگم و کمتر حرف بزنم! خدا هم همه چیزو به ی نفر نمیده دیگه 

 

در کل جالبه که هرکسی از ی منظری به مسائل نگاه می کنه ، این طبیعیه چون انسان ها با هم تفاوت دارن ولی فکر کنم عجیب باشه که هرکسی با هر سنی به خودش اجازه بده هرجور دلش خواست باهات رفتار کنه!

ی همکار ی جور ، ی دوست دانشگاهیه قدیمی ی جور و دوست های قدیمی بدجور و... وَ های دیگه ... ولی نه اینکه به خاطر یک  شوخی متناسب با رابطه و کانتکت ! سریع پسرخاله یا دختر خاله بشن ملت!


اصلن ی اوضاعی داریم ها ... خواستم شرح بدم بازم بحث سیاسی فرهنگی میشه منم وارد نمیشم!

 

قرنِ ما


متن ترانه قرنِ ما از آلبوم حادثه سیاوش قمیشی:





قرن ما شاعر اگر داشت، هوا بهتر بود
خار هم کمتر نبود از گل، بسا گل تر بود


قرن ما شاعر اگر داشت، که

کبوتر با کبوتر، باز با باز
نبود شعار پرواز
وای بر ما که تصور کردیم
عشق را باید کشت
در چنین قرنی که دانش حاکم است
عشق را از صحنه دور انداختن
دیوانگیست
درماندگیست
شرمندگیست


قرن، قرن آتش نیست
قرن یک هوای تازه است
فکرها را شستشویی لازم است
گم شدیم گر در میان خویشتن
جستجویی لازم است
نازنین ها، از سیاهی تا سفیدی را سفر باید کنیم


خرسند شدیم
از این که امروز
رنگی دگر است
نه رنگ دیروز
تا شب نشده
رنگ دگر شد
گفتند از این نکته
هزار نکته بیاموز!

 

 



 سیاوش قمیشی